پسرش که شهید شد،دلش شکست
به خاطر آن سیلی که وقتی بچه بود به او زده بود،
و عذر خواهی نکرده بود
گفت:عیبی ندارد،جسدش را که آوردند،صورتش را می بوسم
جسدش را آوردند،سر نداشت
. . .
آواز کبوتران با من چیزها گفت
اما من
از آن
جز راز "دوست دوست"
چیزی ندانستم.